• سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

    بيانات معظم له در دیدار با اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم ۱۴۳۷قمری

    11 May 2016 ۴ شعبان المعظّم ۱۴۳۷ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵

    01:06:00

    بسم الله الرحمن الرحیم
    الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم


    بيانات معظم له در دیدار با اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم ۱۴۳۷قمری
    بسم الله الرحمن الرحیم
    الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم

    بسم الله الرحمن الرحیم
    الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم الدین.

    ارزش کار فقیه
    جمعی که در این محفل حاضرند، باید متذکّر باشند ، نه متبصّر، شأنشان اجل است از تبصر. اما تذکر: وذکر ان الذکری تنفع. تذکر برای همه لازم است.
    کاری که شما مشغول اید، این کار چه ارزشی دارد! فقیهٌ واحد خیرٌ من ألف عابد. یک فقیه از هزار عابد افضل است. عابدی که امام می فرماید، عبادت مقبولة مبروره است. هزار عابد، یک طرف، اما فقیه واحد یک طرف، با افضلیت. تمام نکته این است که فقیه حافظ نفوس است؛ عابد، حافظ نفس است ({^اشاره به این حدیث شریف: قال موسى بن جعفر عليهما السلام : فقيه واحد ينقذ يتيما من أيتامنا المنقطعين عنا وعن مشاهدتنا بتعليم ما هو محتاج إليه أشد على إبليس من ألف عابد لأن العابد همه ذات نفسه فقط وهذا همه مع ذات نفسه ذوات عباد الله وإمائه لينقذهم من يد إبليس ومردته ، فلذلك هو أفضل عند الله من ألف عابد وألف ألف عابدة^}).

    عصر ظهور ولی عصر علیه السلام عصر تکامل عقول بشر

    " وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ، إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْر ". این عصری که خدا قسم یاد کرده به آن عصر، عصر ظهور ولی عصر است، در آن عصر ،خلقت و بعثت به ثمر می رسد؛ تکوین و تشریع بارور می شود. در آن عصر که تمام انبیا و ائمه هدی دو حرف از علم آوردند اما آن حضرت، بیست و هشت حرف می آورد. دست بالای سرها می گذارد؛ هر سری عقل چهل فرد را پیدا می کند، آن وقت حقائق ، لطائف و اشارات قرآن برای مردم آشکار می شود.
    امروز ما همه در جهل ایم، منتها سعادتمند آن کسی است که بداند که نمی داند. ما از کجا آمدیم؟ در کجا هستیم؟ به کجا می رویم؟ نه خبر از مبدأ، نه اطلاع از منتهی، نه خبردار از وسط ایم. رحم الله من عرف من أین وفی أین وإلی أین ({^حدیث مشهور: عنه علیه السلام: رحم الله امرئ علم من أين وفي أين وإلى أين^}). این سه حرف: من، فی، إلی. مِن برای ابتدا، إلی برای انتها ، فی برای ظرفیت. این ابتدا، این انتها، آن هم انسان.
    انسان چیست؟ این پوست، این گوشت، این استخوان، ملاک انسانیت نیست، در حیوانات هم هست اقوی. آنچه ملاک انسانیت:" دعامة الإنسان العقل ". خود عقل چیست؟! عقل عاقل تمام نمی شود الا به ده مرتبه، آن ده مرتبه کجاست؟ یکی از آن مراتب این است: الخیر منه مأمول . الخیر...، الف و لام ، الف و لام جنس است. جنس خیر از او مأمول والشر منه مأمون. بعد آخر ده خصلت این است: ما رأی أحدا، احدی را نمی بیند الا این که می داند- نه تعارف است- می فهمد او از خودش بهتر است. چرا؟ چون خبر از خود دارد اما خبر از او ندارد. ما اگر عقلمان کامل بشود، نه به علم مغرور می شویم، نه به عمل؛ چرا ؟ چون ممکن است همان کسی که در بازار می رود که در نظر ما هیچ اعتبار ندارد، کاری کرده باشد، جهادی کرده باشد، از مقربین شده، اما ما خودمان را می شناسیم؛ کی اسیر هوی نیست؟! اسیر هوس نیست، اسیر امل و آرزو نیست؟ این جور اگر بود، این انسان است.
    قرآن بخوانید اما با تدبر، " وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ "- آن هم خدا ، لام تاکید - جنس انسان هر آینه در خسران اند، مستثنی کسانی هستند که در آنها چهار مطلب است: دو مطلب حیات انفرادی ، دو مطلب حیات اجتماعی ، اما حیات انفرادی: الا الذین آمنوا ، در همان کلمه اول کار تمام است. إِنَّمَا المُؤمِنونَ.... این إنّما لفظ موضوع برای حصر است." إِنَّمَا المُؤمِنونَ الَّذينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَت قُلوبُهُم وَإِذا تُلِيَت عَلَيهِم آياتُهُ زادَتهُم إيمانًا وَعَلى رَبِّهِم يَتَوَكَّلونَ". تقدیم این جار و مجرور [عَلى رَبِّهِم ] غوغایی است. آیا ما رسیدیم؟
    " الذین یقیمون الصلاة ومما رزقناهم ینفقون". کلمه آخر: مما رزقناهم ینفقهون. ما رُزقنا چیست؟ مال ، جاه ، مقام ، علم ، کمالات نفسانیه ، همه خلاصه می شود در ما رزقناهم. ما چه بودیم؟ چه داریم؟ چه هستیم؟ هیچ. اما اول، نطفه گندیده[بودیم] ، اگر به دامن پدر می ریختیم یا به دامن مادر، ما را می شست، در چاه می ریخت. کی این نطفه را فی ظلمات ثلاث ، به این صورت در آورد ؟ مغزی داد به ما، از آن مغز چه خبر؟ پنج هزار سال است که بشر کار می کند در تشریح این بدن، هنوز از اسرار این پوست سر در نیاورده است. سه میلیون غده عرق در این پوست چیده است. این عرق دفعش چه می کند؟ وجودش در انسان چه اثر دارد؟ بعد هر تار مویی پیازی دارد؛ این پیازها را بر سر ما کاشته، بعد « صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ » . صورت به قدری حسن است که خود مصوّر فرموده: ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ ، ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ. این خلق آخر چیست؟ آیا چه ها در این نهفته است!

    قرآن احیا کننده دلها

    خوشا به حال آنهایی که قرآن را فهمیدند. این کتاب درکش سهل و ممتنع است. عبارتش برای عوام، اشاراتش برای خواص، لطائفش برای علما، حقائقش برای انبیا. وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ.
    سعی کنید همه؛ به شاگردانتان هم سفارش کنید: هیچ روزی قرآن را ترک نکنید. یا علی! علیک بتلاوة القرآن علی کل حال. همانطوری که نسیم بهار زمین مرده را زنده می کند، آیات قرآن هم روح مرده را احیا می کند. بعد که زنده شد، بذر معرفت به ثمر می رسد. زمین در زمستان سبز نمی کند اما در بهار هر دانه ای بپاشی، سبز می شود. روح ما با قرآن نسبتش نسبت زمین است به بهار. این عمل را ترک نکنید، به خود ولی عصر هدیه کنید.
    مددی گر به چراغی نکند آتش طور چاره تیره شب وادی ایمن چه کنم
    قبر و برزخ و قیامت همه در پیش است. "یوم یجعل الولدان شیبا "، بچه تازه به دنیا آمده، هول قیامت در حدی است که پیرش می کند." يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ ، يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُم بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ الله شَدِيدٌ ". این روز در پیش است. قبل از آن روز، هنگام جان دادن است. امیرالمؤمنین فرمود: اجتمعت علیهم سکرة الموت و حسرة الفوت. سکرات مرگ چه جور است؟ هفتاد سال ، هشتاد سال این درخت زندگی در این دنیا ریشه دوانیده ، سکرات مرگ این درخت را از همه ریشه هایی که دوانده جدا می کند. این سکرات [ در بیان امام]مقدم شده بر حسرت فوت. همه در حسرت. خوبان در حسرت، بدان در حسرت، علما در حسرت ، عبّاد در حسرت ، آنهایی که بد هستند در حسرت که چرا خوب نشدند، آنها که خوبند در حسرت که چرا خوبتر نشدند و چرا یک آیه بیشتر نخواندم ؟ چون هر آیه ای چند حرف دارد؟ نص معتبر است: هر حرفی ده سیئه محو می شود، ده حسنه ثبت می شود، ده درجه داده می شود. الم، خود امام تطبیق کرد. الم. در الف ده درجه داده می شود، ده سیئه محو می شود، ده حسنه ثبت می شود.
    قرائت قرآن را ترک نکنید و به ولی عصرهدیه کنید. این هدیه چه اثر دارد؟ اگر هر روز کسی در خانه شما تحفه ای بیاورد، آیا شب عید نوروز با او چه می کنید؟ اگر شما هر روز عزیزترین اشیا را به ولی عصر هدیه کردید، آیا شب قدر با شما چه می کند؟ خوشا به حال آنها که فهمیدند و از این عمر استفاده کردند.

    درجه و مقام احیاگر دلها

    راه استفاده از زندگی برای شما باز است. این حدیث بسیار مهم است. امیرالمؤمنین ، باب مدینة العلم، بیانش این است: اگر کسی یتیمی از ایتام ما را کفالت کند.... ایتام آنها کیانند؟ خود ائمه بیان فرمودند :" أشد من یتم الیتیم الذي انقطع عن أبیه یتم یتیم انقطع عن إمامه ". اگر ایتام ما را در زمان غیبت ما کفالت کنید؛ از آن علمی که از ما به شما رسیده، به آنها بذل کنید...، بعد اثرش چیست؟ " کان معنا فی الرفیق الأعلی ". خوشا به حال آنها ! با ما هستند اما چه معیتی؟! اگر در آفتاب بنشینی، با آفتابی ، اما ما کجا و خورشید کجا! بیان امام این است: - نه تنها معنا- کان معنا فی الرفیق الأعلی . در همانجایی که ما سکنی داریم، این سکنی دارد.
    بعد بیان این است: یک عده در روز قیامت وارد محشر می شوند، تاجی بر سرشان است که یضیء لجمیع اهل العرصات، تاجداری که نور تاجش به جمیع اهل عرصات منتشر می شود، اما لباسش: به هرکدام حله ای خدا می پوشاند، برای اقل سِلک آن حله، دنیا بحذافیرها کم ارزش تر است. دنیا چقدر است؟ " زینا السماء الدنیا بزینة الکواکب ". همه این کهکشانها که میلیاردها سال نوری که هر ثانیه اش ۵۰ هزار فرسخ است، با ما فاصله دارد، ارزش یک رشتة آن حله را ندارد. کارشان در دنیا چه بوده ؟ کارشان این بوده که از آن علمی که از ما آموختند، ایتام ما را به آن علم کفالت کردند؛ یکی از سه مطلب: قفلی از جهل از دل او باز کردند، هدایتی نصیبش کردند، یا ازاحه ی شبهه ای کردند. کار کنید. نتیجه فقه این است: ازاحة الشبهات، تعلیم الاحکام، تهذیب الاخلاق. ایتام امام زمان را در عصر غیبت به این امور کفالت کنید، اجرتان حساب ندارد. روایاتی که در این زمینه است، بهت انگیز است. من أحیاها فکانما أحیی الناس جمیعا، تأویلها الأعظم إخراجها من ضلال إلی هدی. نه من الضلال إلی الهدی ، جنس هدایت و ضلال نیست؛ نکره است. یک مسئله یاد بدهید، یک شبهه از دل یک مسلمان شیعه ازاحه کنید، یک باب از معرفت به روی او باز کنید، اجر احیای تمام نفوس بشر را دارید.
    وظیفه شما بسیار مهم است. " لیتفقهوا فی الدین ". این جمله اولی . لیتفقهوا . هیئت تفعل. ماده فقه تحت هیئت تفعل. این بالنسبه به خود. آن هم در دین. تفقه در دین منحصر به علم فقه نیست. تفقه در دین ! دین عبارت است از آیة محکمة، سنة قائمة، فریضه عادلة ، دین عبارت است از عقائد، اخلاق، احکام از طهارت تا دیات ، لیتفقهوا فی الدین. آن هم فقه باز بحثی دارد. هیئت تفعل بحث جدا دارد. اولا: خود ما بشویم متفقه ؛ اما این کافی نیست. تمامش، کمالش: " ولینذروا قومهم ". مسئولیت همه این مردم با ماست. اینها ایتام امام زمان هستند. شما هم چکاره اید؟ این لباس، لباس سربازی اوست، لباس خدمتگذاری اوست . اگر از ما بپرسند که خودت را به او نسبت دادی، ملبس به لباس نوکری او شدی، اما نوکری نکردی ، آیا چه جواب بدهیم؟

    علامه حلی، پرچم دار مذهب تشیع

    ما بی خبریم، چه کردند؟! چه بودند؟! حسن بن یوسف بن مطهر... . ابن حجر! آن هم ابن حجر عسقلانی، با آن نصبش، درباره علامه می گوید: کان آیة فی الذکاء، یکتب وهو راکب - نه تنها در خانه می نوشت، سواره هم می نوشت- یزاحم بعظمته الکواکب. عمری کار کردیم اما به قدر کفش علامه کاری نکردیم. آمد به مجلس خدابنده... هنر این است. واقعاً بهت انگیز است. شیخ حر عاملی، در حال او می نویسد: فضائله أکثر من تحصی وأظهر من أن تخفی. ابن داوود در رجالش علامه را طرح می کند، بعد می گوید: بهتر این است که من سکوت کنم، چون هر چه بخواهم در فضائل او بگویم، باز حق مطلب ادا نشده است. آمد به مجلس خدابنده، کفشهایش را در آورد، زیر بغلش گرفت. همه حیران . علما چهار مذهب نشسته اند، همه می خندند که آبروی تشیع رفت. در محفل سلطان! کفش زیر بغل !!! بعد پرسیدند: چرا کفشت را زیر بغلت آوردی؟ گفت: می ترسم . پرسیدند: از چه می ترسی ؟ پرسید: اگر شما می خندید به من که کفش را برداشتم، از ترس دزدیدن حنفیه شافعیه حنبلیه مالکیه بود ، چرا رؤسای چهار مذهب کفش پیغمبر را دزدیدند؟ باز تعجب بیشتر شد. گفتند: اینها کجا رسول خدا را درک کردند؟ بعد پرسید: اگر رسول را درک نکردند، چرا دین رسول را از اینها گرفتید؟
    ذات نایافته از هستی بخش
    کی تواند که شود هستی بخش
    در همان مجلس چهار مذهب را به لنگ کفشش بیچاره کرد. این مرد علم و عمل.
    واقعاً بهت انگیز است. این توفیق چه می کند! فقه را بر محقق تلمذ کرد، کلام را بر خواجه نصیر. خواجه معقول را برای او درس می گفت، منقول را از او درس می گرفت. آن وقت یکنفر چه کرده ؟! ۵۰۰ کتاب از او به یادگار مانده است. این علمش. بعد عملش ، تقوایش : لولا کتاب الألفین و زیارة قبر الحسین لأهلکتنی الفتوی. احتیاطش در دین این است. اگر کتاب الفین در امامت نبود، اگر زیارت قبر حسین نبود، فتاوا مرا هلاک می کرد. علامه این است، این علم و این تقوا. لاهلکتنی الفتاوی.
    بعد رسید به این مقام: می رفت از حله به زیارت قبر سیدالشهدا. یک وقت مشاهده کرد یک کسی پیاده با او راه می رود. سؤالاتی می کند بهت انگیز ، از فروع فقهیه، از طهارت تا دیات، از عقود تا ایقاعات، تا احکام تا عبادات. همه ابواب فقه پیش او حاضر است. علامه مبهوت شد این کیست؟ از بهت تازیانه اش افتاد ، بعد تازیانه را برداشت، داد به علامه ، علامه وقتی این احاطه را دید، گفت: این مسئله را برای من حل کن: آیا در همچو روزگاری می شود کسی به خدمت ولی عصر، صاحب دهر و زمان برسد؟ گفت: چطور نمی شود و حال آن که تازیانه به دست علامه می دهد. این جور بودند، این جور شدند.
    ما چه کردیم؟ در یک مجلس فقهای چهار مذهب را بیچاره کرد. سلطان دستور داد از خطبه ها سب امیرالمؤمنین را برداشتند، مذهب شیعه را در ایران رسمی کرد. این عمل، این علم. آیا ما جز قصور، جز تقصیر هیچ داریم؟ مگر خدا لطفی کند، بر ما ببخشد.

    وظیفه روحانیون

    کاری بکنید که ازاحه شبهه ای بشود، قلبی از جهالت در بیاید، گمراهی به هدایت برسد. این روایت را فراموش نکنید: خدا به موسی بن عمران... ؛ موسی کیست؟" وَنَادَيْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا "،" وكَلَّمَ اللّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا ". آن تکلیم، مفعول مطلق، چه بوده است؟ غوغایی است." وکلم الله موسی تکلیما ". این رتبه موسی بن عمران . بعد خطاب آمد: ای موسی! اگر دو کار کنی، هر یک بالاتر است از این که صد سال همه روزها برای من روزه بگیری و همه شبها تا به صبح به نماز بایستی . گفت: پروردگارا! آن دو کار چیست؟ گفت خداوند متعال: آن دو کار این است: أن ترد آبقا. اول: عبد آبقی را به مولا برگردانی . بنده گریخته را عبد آبق را با مولایش آشتی بدهی. دوم: ضالی را هدایت کنی. پرسید: پروردگارا! این دو تا چیست؟ خطاب آمد: آن عبد آبق، گنهکاری است که از ما روبرگردانده، توبه اش از گناه بدهی. آن ضالی که هدایت کنی، کسی است که امام زمانش را نمی شناسد، آشنا با امام زمانش کنی . اگر یکی از این دو کار را بکنی از صد سال صوم جمیع ایام و قیام ایام جمیع لیالی افضل است.
    این زندگی را صرف نکنید الا در این دو کلمه: یکی مردم را با خدا آشنا کنید؛ دوم: با امام زمان. حرف حساب دو کلمه بیشتر نیست: من منه الوجود ، من به الوجود. اما منه الوجود :" الله لا اله الا هو الحی القیوم ". من به الوجود: بیمنه رزق الوری وبوجوده ثبتت الأرض والسماء ، زندگی را صرف کنید در من منه الوجود و در من به الوجود.
    قرآن را ترک نکنید. به شاگردانتان سفارش کنید: همه بخوانند، به خود امام زمان هدیه کنند. حدیث صحیح السند است: کسی که عملش این باشد، با خود آن حضرت است، کسی هم که با او بود، با جمیع انبیا و ائمه است. عمر گذشت. اما تلاوت قرآن، هر روزه ، هر حرفی غوغایی است. وقتی هدیه به او شد...، اضافه نکره را معرفه می کند. عمل، عمل من است. قرائت، قرائت من است ولی وقتی اضافه به او پیدا کرد، اضافه مغیّر است. اگر عمل من باشد بدون اضافه، می شود نکره . اگر عمل باشد مضاف به او، می شود معرفه. بعد اثرش چیست؟ اثرش این است: شما هر روز عزیزترین گوهر را که قرآن است، به او هدیه کردید، آیا شب قدر که دفتر عمل و مقدرات به امضای او می رسد، با ما چه خواهد کرد؟

    سرمایه استقلال حوزه های علمیه

    خدا و امام زمان، این دو، اساس زندگی است. حوزه هم باید فانی در این دو کلمه باشد. استقلال حوزه در این است: فقط خدا ، امام زمان لیس الا. نه مرجعی، نه رئیسی . رؤسا ، مراجع همه فانی هستند. به یک چرت ، همه از دست می رود. کیست که یک چرت بزند، همه معلومات، تمام اختیارات، از دستش نرود ؟ ما نفهمیدیم. قرآن را بخوانید. آیة الکرسی :" لا تأخذه سنة ولا نوم ". این جمله خیلی پر بار است. آن کسی که ادعا می کند: همه دنیا را با یک بمب اتم ویران می کند، یک چرت می آید، اختیار دل و روده اش از دستش می رود.
    " وعلی ربهم یتوکلون ". منحصرا خدا، واسطه هم ولی عصر است لیس إلا. استقلال حوزه وقتی است که این دو کلمه بر همه حاکم باشد. پول دیگری است ، صرف شما می شود، پول مال امام زمان است، چه ربطی به من دارد؟ خلاصه! ما عمری گذشت، نفهمیدم. " بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء أن تقع علی الأرض إلا بإذنه ". الهی! به پهلوی شکسته فاطمه زهرا، نظر حجت بن الحسن را شامل حال ما بکن. واقعاً خوشا به حال آنها که این دو کلمه را فراموش نکردند: خدا و امام زمان. راهش هم این است: هر روز قرآن بخوانید، هدیه کنید به او، توسل کنید . دو چیز مشکل گشای ماست: توکل علی الله، توسل به ولی الله.
    اللهم کن لوليک الحجة بن الحسن صلواتک عليه وعلی آبائه، في هذه الساعة وفي کل ساعة وليا وحافظا وقائدا وناصرا ودليلا وعينا حتی تسکنه أرضک طوعا وتمتعه فيها طويلا.
    اللهم بحق فاطمة وابیها وبعلها وبنیها لا تفرق بیننا و بین ولیک طرفة عین واجعل عواقب أمورنا خیرا.

    در خواست شما با موفقیت ثبت شد

    OK
  • صفحه نخست
  • اخبار
  • صوتی و تصویری
  • بیانات
  • بیانات برگزیده
  • مراسم دفتر
  • درس ها
  • تفسیر قرآن کریم
  • احکام شرعی
  • مسائل شرعی
  • سؤالات شرعی
  • ارسال استفتاء
  • ارشادات
  • نکته ها و حکایت ها
  • رهنمود ها و توصیه ها
  • اعتقادی و اخلاقی
  • آثار و تألیفات
  • کتاب ها
  • اشعار معظم له
  • زندگینامه
  • ارتباط با ما
  • دفتر مرجعیت
  • تماس با ما